این خیابان تهران یک پاتوق حسابی است
تاریخ انتشار: ۲۶ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۷۵۹۷۹۸
همشهری آنلاین - سحر جعفریان: محدودهای شلوغ با چشماندازی از سر در قدیمی دانشگاه تهران و نمای چند ساختمان تاریخی دیگر که روزانه مقصد بسیاری از نوستالژیبازان است. در این میان با گذر از فعالیت پرسابقه فروشگاههای بزرگ و کوچک انواع کتاب از تحصیلی و کنکوری گرفته تا عمومی و رمانهای پرتیراژ، نفیس، گران، نایاب یا حتی ممنوعه، میرسیم به بساط متنوع و متعدد دستفروشان همین محدوده که آنان نیز، سالهای سال است موازی با بازار کتابفروشان و ناشران به امرارمعاش مشغول بوده و هستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پارادوکس بازارهای موازی در میدان انقلاب
درهم آمیختگی فعالیت فروشگاههای کتاب و دستفروشان خیابان انقلاب اسلامی از چهارراه ولیعصر(عج) به سمت میدان انقلاب اسلامی، بهگونهای است که میتوان عنوان «استریت آرت» (خیابان هنری یا خیابانی آراسته به هنرهای عمومی) را به آن داد.
یک درهم آمیختگی هنری که به اذعان بسیاری از کارشناسان معماری، شهری و اجتماعی، ظاهری ناهماهنگ و ناساز دارد، اما ساسان یکی از دستفروشان همین محدوده، این پارادوکس را دلیل هنری نام گرفتن محدوده چهارراه ولیعصر(عج) تا میدان انقلاب اسلامی میداند و میگوید: «نگاه کنید؛ خیلی از دستفروشان اینجا، مثل من، دانشجو هستند. دانشجوی هنر یا دانشجوی رشتههای دیگر دانشگاهی که به نوعی هم علاقهمند به اجرای انواع هنر از نقاشی گرفته تا معرقکاری هستند و هم نیازمند کسبوکاری پارهوقت و بیآقابالاسر!» به بساط مختصر خود اشاره میکند و باز میگوید: «دانشجوی هنر هستم و صنایعدستی میخوانم. دکوریها و تزئینات چوبی که میسازم را میآورم اینجا کنار بساط دوستم تا شاید با فروش آنها بتوانم دخلم را به خرجم نزدیک کنم!» مجسمههای چوبی با توجه به سایز و حجمشان از ۱۰۰ تا ۳۰۰ هزار تومان قیمت دارند. جلوتر، کارگر عروسکتنپوشی، سعی دارد مشتریهایی را برای خرید و فروش کتابهای نو، دستدوم و حتی پایاننامه ترغیب کند.
بهنام دوستدار طبیعت و به کام جیب
تا چشم کار میکند، دستفروش است و مشتریهای جورواجور که پیادهروهای این محدوده را حسابی به قرق درآوردهاند، اما با این حال، هیچ از رونق نیمبند فروشگاهها و مغازههای کتابفروشی کاسته نشده؛ رونقی که البته نیمی از آن در گروی کاغذهای گران و ماجراهای مرتبط با آن است! حوالی خیابان انقلاب اسلامی، تقاطع خیابان ابوریحان، میان بساط دهها دستفروش، زهرا بساط کیسههای پارچهای با طرحهای چاپی دستسازش را پهن کرده است. او یک سال و نیمی میشود که آنجا کیسههای بزرگ و کوچک پارچهای را که با چرخ خیاطی قدیمی مادرش میدوزد و مهر دستساز روی هرکدامشان با چاپهای رنگارنگ میزند برای نجات طبیعت از پسماند و پلاستیک و البته برای تامین بخشی از هزینههای زندگی خود میفروشد.
زهرا به این پرسش که چرا برای کسبوکار، آنجا را انتخاب کرده، اینطور پاسخ میدهد: «از نوجوانی پاتوق من و دوستانم همینجا بوده؛ یک پاتوق با حال و هوای فرهنگی و هنری که هم با روحیاتم سازگار است و هم یک جورهایی انگار سنگینی کاذب بودن کسبوکار دستفروشی بهویژه برای دختران و زنان را میشوید و میبرد! از نظر من دستفروشی در این محدوده، ارزش و جایگاه متفاوتتری نسبت به سایر مناطق و نقاط دیگر تهران دارد!» کیسههای پارچهای از ۵۰ تا ۲۰۰ هزار تومان قیمتگذاری شدهاند.
چهرههای کاریکاتوری؛ آلبر کامو، رستم و اسپرسو
هرچه پیشتر میرویم، جمعیت شتابانتر میشود. میان آن شلوغی، علی، گوشهای نشسته و کاریکاتور چهره مشتریهایش را ظرف مدت ۱۵ دقیقه، با سیاهقلم روی کاغذهای A۴ میکشد.
تصاویر کاریکاتوریای که مشتریها را با ارائه هنرمندانه در ترسیمی طنازانه از چشمهای ورآمده، بینیهایی اغراق شده در اندازه، لبهایی به نازکی نخ قیطان یا ضخامت لبهای حیوانی در بیابان، ابروهایی پرپشت یا ریش و سبیلهای بر باد رفته، فک پیش آمده یا پیشانی فرورفته و عجایبی چند و چنین به وجد میآورد. آنطرفتر، صفی تقریبا طولانی مقابل یک رستوران کوچک، تشکیل شده تا رهگذران گرسنه، خود را با انواع فستفود، سیر کنند.
جا و مکانهایی هم برای کافهنشینی و قهوهخوری ضمن تورق کتابهای تازه خریداری شده، وجود دارد. مهسا، همراه دوستانش آمده تا چند جلد کتاب بخرد که گذارشان به یکی از این کافهها میافتد: «خیلی دلچسب است که وقتی طاعون آلبر کامو یا محاکمه فرانتس کافکا را میخوانی، یک فنجان قهوه تلخ و داغ را جرعه جرعه سر بکشی. در این اتمسفر حتی میتوان کاپوچینو یا اسپرسو را ضمن خواندن داستان رستم و سهراب در بدن جای داد!» بیرون کافهای که مهسا و دوستانش نشستهاند، بازار تابلوهای ۲۰ در ۳۰ سانتیمتری «کامران» و «ندا» (همسرش) که رویشان با رنگ روغن، تصاویری از شخصیتهای انیمیشنی یا سینمایی معروف کشیدهاند، دیده میشود؛ تَنتَنِ خبرنگار ۵۰ هزار تومان و هَریپاتر هم ۶۰ هزار تومان!
دستهگلهای رز با کاغذپیچ کتابهای کهنه
از کنار بساط مرد سنگفروش و دختران فروشنده زیورآلات و سرپوشهای کاموایی که بگذریم، درست تقاطع خیابان انقلاب اسلامی با خیابان دانشگاه، لیلای گلفروش را میان شاخه گلهای رز سفید و قرمز و ارکیده میبینیم.
او بهگفته خود، قریب به ۸ سال است که در آنجا، دستههای گل زیبا را به سادگی با کاغذ کتابهای کهنه میآراید و میدهد دست دختران و پسران عاشق. دسته هر گل با توجه به نوع و تعداد گل، از ۷۰ تا ۱۵۰ هزار تومان است. مقابل او، ناصر بساط عریض و طویلی از کتابهای دست دوم در حاشیه پیادهروی خیابان گسترانیده است؛ کتابهایی درشت با جلد گالینگور یا کتابهایی جیبی با چاپ بیکیفیت افست. روی صفحه نخست اغلب کتابها، کسانی به یادگار، سطوری نوشتهاند یا جملاتی برای تقدیم آن کتابها به کسانی دیگر تحریر کردهاند، اما روزگار بر مداری دیگر پیش رفته که یادگاریها و تقدیمیها حالا در بساط ناصر، جای گرفتهاند. از ناصر که تقریبا قدیمیترین و شناختهشدهترین کاسب کتاب در آن حوالی است سراغ چند کتاب کمیاب را میگیریم. او هم بیمعطلی پاسخ میدهد: «الان توی بساطم نیست، اگر طالب هستی، برو یک چرخی بزن و یک ساعت دیگر بیا تا برایت پیدا کنم. فقط حواست باشد که قیمتش بالاست؛ بودجهات به میلیون میرسد!؟» در ذهن درگیر قیمت میلیونی کتابهای کمیاب و حتی غیرمجاز هستم که بوی عود دارچینی که کمی رایحه گلهای رازقی دارد، مشامم را پر میکند. داوود در کنار مجلههای معروف ایرانی و خارجی دست دوم، انواع عودهای هندی و پاکستانی را میفروشد.
کارت پستال در آرت استریت
به تقاطع خیابان انقلاب اسلامی و خیابان دوازده فروردین میرسیم؛ جایی که «کیان» و «سارا»، کارتپستالهایی با نقاشیهایی به سبک پابلو پیکاسو و تعدادی هم به سیاق کوبیسم، روی کاغذهایی در ابعاد کوچک ترسیم کردهاند و به مشتریان دوستدار نقاشیهای مدرن عرضه میکنند. کیان و سارا هر دو دانشجوی نقاشی هستند که از ترکیب موضوعی فرهنگ و شهرهای ایران با سبکهای نقاشی اروپایی لذت میبرند؛ برای همین است که مردان بلوچ را به شیوه پیکاسو میکشند و گیلان را با روش کوبیسم، جلوهای متفاوت میبخشند که اتفاقا تاکنون نیز مورد پسند مشتریان بودهاست. هرچه به میدان انقلاب نزدیکتر میشویم، بساط دستفروشان، متراکمتر و تنگتر میشود. حالا میانشان، میوهفروشی که آووکادو و دارگون میفروشد یا نوشتافزارفروشی که با تنوع دفتر و قلم، دل از هر مشتری میبرد، نیز دیده میشود تا حجت بر استریتآرت بودن متفاوت محدوده خیابان انقلاب اسلامی، چهارراه ولیعصر(عج) به سمت میدان انقلاب اسلامی تمام شود.
منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: انقلاب اسلامی ایران هنرهای تجسمی خبر مهم پابلو پيكاسو هنر تهران ایران دستفروش دستفروشی دستفروشان پیکاسو خیابان انقلاب اسلامی میدان انقلاب هزار تومان مشتری ها کتاب ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۷۵۹۷۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حقشناسی از معلمان یک رسالت و مأموریت است
ایسنا/خراسان رضوی معاون فرهنگی، اجتماعی و زیارت استانداری خراسان رضوی گفت: امروز حقشناسی از معلمان یک مراسم و یک نماد نیست، بلکه یک رسالت و مأموریت است. امروز نظام برای آنکه افق تمدن نوین اسلامی را درست راهبری کند، باید از معلم حقشناسی کند.
حجتالاسلام و المسلمین حجت گنابادینژاد، در آیین تجلیل از معلمان نمونه کشوری و استانی خراسان رضوی که شامگاه سهشنبه، ۱۸اردیبهشت ماه در مجتمع شهدای سلامت برگزار شد، اظهارکرد: انقلاب اسلامی دگرگونیهای بسیاری را موجب شد. یکی از آن دگرگونیها در حوزه ارزشها، از جمله مقام و منزلت معلم بود. با شخصیت ترازی همچون آیتالله مطهری نماد معلم انقلاب، انقلاب و ارتقای بزرگی در حوزه ارزشها اتفاق افتاد، یکی از ویژگیهای مطهری زمان شناس بودن است.
وی ادامه داد: در روزگاری که هجمههای عظیم فکری و عقیدتی جریانهای سوسیالیستی و مارکسیستی از یک طرف و جریانهای غربی و لیبراستی از دیگر سوء تمام هیمنه بشریت را فراگرفته بود و در خانههای متدین ما نفوذ پیدا کرده بود و آتش آن گریبانگیر فرزندان اینان هم شده بود، شهید مطهری احساس تکلیف کردند و کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» نوشتند.
معاون فرهنگی، اجتماعی و زیارت استانداری خراسان رضوی یادآور شد: آن روز که آیتالله مطهری احساس کردند که شخصیت و منزلت زن مورد هجمه قرار گرفته است، ابایی نکردند و در مجله زن روز آن دوران که زردترین نشریه زمان خودش بود، به نام خودشان مطلب نوشتند و امروز دو کتاب «مسئله حجاب» و «نظام حقوق زن در اسلام» همان یادداشتهای مجله زن روز هست. این استاد بزرگ وقتی احساس کرد عموم جامعه از معارف زندگی اهل بیت (ع) اطلاعات کمی دارند و آگاهیهایی که بتوانند با آن زندگی کنند در اختیار عموم مردم نیست، قلم دست گرفتند و داستان راستان را منتشر کردند. دوستان او توصیه کردند این کتاب را به اسم مستعار چاپ کنند، زیرا در شأن مؤلف کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم نیست، اما آیتالله مطهری در رسالت خود هیچگونه ملاحظه کاری و مصلحتاندیشی و افتخارهای کاذب برای ایشان ارزش نداشت.
وی ادامه داد: اگر امروز به معلمان احترام میگذاریم و نسبت به مقام معلم تواضع داریم و این مقام در جامعه ما منزلت مضاعف و بالایی یافته، تردیدی نیست که معلمی در آن تراز در انقلاب اسلامی درخشیده است. از مصادیق حق شناسی است که افتخارات فرهنگیان در انقلاب اسلامی برای آحاد مردم گفته شود. از جمله آنکه ۴۹۰۰ معلم در دوران دفاع مقدس به درجه رفیع شهادت نائل آمدند و بیش از ۲۵ هزار و ۱۰۰ جانباز که در جامعه فرهنگیان توفیق خدمتگزاری داشتند، در کنار ۳۶ هزار تن از شهدای دانشآموز که بالاترین آمار شهدا در همه اقشار است، کافی است تا بگوییم فرهنگیان پا به کار همه افتخارات انقلاب اسلامی در همه صحنهها حاضر بودند و یک سند متقن است.
معاون فرهنگی، اجتماعی و زیارت استانداری خراسان رضوی افزود: امروز حقشناسی از معلمان یک مراسم و یک نماد نیست، بلکه یک رسالت و مأموریت است.امروز نظام برای آنکه افق تمدن نوین اسلامی را درست راهبری کند، باید از معلم حقشناسی کند و معلم جایگاه والا و برتر خود را در جامعه با حقشناسی همه اقشار بهویژه حقشناسی که بر عهده حاکمیت است، باید بیش از پیش بیابد.
انتهای پیام